اسرار سعید فتحی روشن؛ کریس انجلِ ایرانی
- اسرار سعید فتحی روشن؛ کریس انجلِ ایرانی
888374
01 مرداد 1398 - 10:2210060 بازدید
روزنامه جامجم - نوشین مجلسی: نگاهی به اجراهای سعید فتحی روشن در عصر جدید؛ مردی که شایعات درباره قدرتهای ماورایی او حسابی داغ شده است.
میگویند خودش فردی بیحاشیه است، اما اجراهای او در عصر جدید چنان سوالبرانگیز و متفاوت است که غالبا حاشیه به پا میکند و در فضای مجازی بحثبرانگیز میشود. چرا؟ چون کسی نمیتواند سر از کار این شرکتکننده دربیاورد.
عدهای گول خوردن را دوست دارند و مثل هزاران اتفاق دیگری که از یافتن برهانش عاجزند، به جادوگر بودن او رای میدهند، اما عموم تماشاگران میدانند ترفند و تکنیکی درکار است و به اصطلاح سر کار هستند، اما زبانشان از شرح جزئیات بازی سعید فتحی روشن قاصر است. میخواهند بدانند پشت این بازی خوردن چه خبر است، حق هم دارند.
دانستن اتفاقات پشت پرده همیشه جذاب است و وسوسهبرانگیز. در حقیقت مصداق همان معما چو حل گشت آسان شود، هستند. میخواهند با سهل جلوه دادن کار او اعتمادبهنفس بگیرند، اما از سوی دیگر بازی و سرگرم شدن را هم دوست دارند و با دانستن حقهها این لذت را از خود دریغ میکنند. مخاطبان در رفتوآمد میان این دو وسوسه مدام بازی میخورند.
آنها به دنبال فهمیدن ترفندهای شعبدهباز راه میافتند، اما در واقع با فهم آنها، خود را تماشاگر ثابت کسی میکنند که هر بار برنامه جدیدی برای غافلگیری آنها دارد و این چرخه تا زمانی که خلاقیت و درایت شعبدهباز جوشش دارد، ادامه مییابد. برای روشنتر کردن وجوه مختلف این بازی نگاهی به اجراهای سعید فتحیروشن، مرد ذهنخوان عصر جدید انداختهایم.
مینویسم پس هستم
یکی از ترفندهای فتحیروشن، نوشتن است. او معمولا حدسهای خود و دیگران را مینویسد یا از داوران میخواهد آن را جایی ثبت کنند و بعد با حرکتی سریع یا نقطهای صحنه که نورپردازی خاصی وجود دارد، دستنوشتهها را جابهجا میکند. این کار باعث میشود تماشاگران هاج و واج بمانند و سعید را دارای قدرتی خارقالعاده در ذهنخوانی و ارتباط با ضمیر ناخودآگاه دیگران تصور کند.
اجرای او در قسمت سوم نیمهنهایی نیز مثل همیشه رمز و رازی دارد که به نظر میآید حضور یک یاریرسان در آن موثر باشد.
مثلا زمانی که او از شرکتکنندهای خواست همزمان با او دور عددهای پلاک خط بکشد و در نهایت و در کمال تعجب اعداد و حرف انتخابی آنان یکی بود، میشود احتمال داد باز به فتحی روشن از طریق کمکهایی پنهان از چشم مخاطبان، مثل موسیقی و دستیار مخفی شده اطلاعات درستی رسیده است. اما آنچه واضح است این است که او دیگر از ترفندهای قبلی که همه منتظرشان بودند استفاده نکرد و با چنان سرعت عملی کارش را انجام داد که امکان مچگیری را دشوار میکرد.
احتمال همکاری تماشاگران انتخاب شدهای که در اجرا با او همکاری میکردند نیز رد میشود، زیرا او با نظارت داوران و انتخاب آنان، این دو نفر را روی صحنه آورد مگر آنکه برگهای که از نونهالی به صورت اتفاقی از ظرف خارج کرده بود را خیلی سریع با برگهای که پیشتر در دست داشته عوض کرده باشد.
همه اینها گمانهزنی است که حتی اگر ریشه در واقعیت داشته باشد باز در مقابل تبحر فتحیروشن در سرگرمیسازی و بازی با ذهن مخاطبان ارزش چندانی ندارد.
زودباور نباشیم
آدم وقتی سر از کاری در نمیآورد، برای خاموش کردن کنجکاویها و پرسشهای درونش به دلیلتراشی متوسل میشود. در شعبدهبازی هم اینگونه است وقتی برای رودست خوردنمان نمیتوانیم دلیل قانعکنندهای پیدا کنیم آن را به قدرتهای ماورالطبیعه و جادوگری نسبت میدهیم. اجرای فتحیروشن هم برای بسیاری همین حکم را پیدا کرده است. از آنسو که تعدادی درصدد رو کردن دست او برمیآیند، تعدادی هم از سر ناآگاهی این شرکتکننده را جادوگر میخوانند. فتحیروشن بعد از آنکه نظرهای داوران برای اجرای یکشنبهشب خود را شنید، روی سن عصر جدید درباره حرفها و ادعاهایی که در موردش میزنند، گفت: بعد از اجرای من شروع میکنند در مورد نحوه کارم حرف میزنند و این برای من جذاب است.
اینکه اجرای من اینجا تمام نمیشود، راجعبه آن صحبت میشود و اتفاقی را در ذهن بینندگان رقم میزند خیلی ارزشمند است. اینجا به صراحت میگویم کار من شعبده است، تکنیک و علم دارد. از علم هم منظورم چیز عجیب و غریبی نیست. منظورم ریاضی، شیمی، فیزیک و روانشناسی است. سحر و جادویی در کار نیست. با صراحتتر از این نمیتوانم بگویم اینها تکنیکها است. زود باور نباشیم. این جملات فتحیروشن یادآور دیالوگ فیلم پرستیژ است. اثر تماشایی کریستوفر نولان که زندگی چند شعبدهباز و دنیای آنان را به تصویر میکشد، دنیایی از رقابت، هوشیاری، بازی با ذهن و رازهای مگو. در جایی از فیلم گفته میشود: «میخواهید بفهمید راز کار چیه. ولی نخواهید فهمید. چون درست نگاه نمیکنید. البته در اصل نمیخواهید بفهمید. دوست دارید گولتون بزنند.»
فینال در راه است
برنامه «عصر جدید» این روزها در مرحله نیمهنهایی برگزیدگان مختلف را معرفی میکند و قرار است فینال آن 28 مرداد از شبکه سه سیما پخش شود.
پس از ماهها رقابت میان دهها شرکتکننده در زمینههای مختلف سرگرمی، هنری و ورزشی، مسابقه استعدادیابی «عصر جدید» به مرحله فینال نزدیک میشود، جایی که پنج اجرای برتر از 15 اجرای مرحله نیمهنهایی قرار است رقابت کنند تا قهرمان نخستین فصل برنامه مشخص شود. بعد از پخش نظرسنجی مردمی در روز پنجشنبه سه مرداد تکلیف چهار اجرا از پنج اجرای نهایی مشخص میشود. تاکنون محمد زارع و پارسا خائف از میان بیش از 300 گروه شرکت کننده در این مسابقه پس از گذر از مراحل مختلف، به فینال رسیدهاند و طی چند هفته آینده «عصر جدید» استعدادهای برتر خود را خواهد شناخت.
صعود در نیمهنهایی
میگویند منتالیست است. پیش از عصر جدید در چند برنامه تلویزیونی شرکت کرده و ویدیوی کارهای پر رمز و راز و شگفتآورش در فضای مجازی منتشر شده بود. همین موضوع نیز باعث شد برخی به حضور او به عنوان استعدادی که قبل از این کشف شده، در یک برنامه استعدادیابی خرده بگیرند. خودش میگوید تا کنون گهگاهی در برنامههای تلویزیونی حضور داشته است، اما عصر جدید برای او چیزی دیگری است. فتحیروشن اسفند 98 به عصر جدید آمد و با ذهنخوانیاش به مراحل بالاتر صعود کرد. او با دو اجرا به 15 نفر نیمهنهایی رسید. در نیمهنهایی نیز داوران سختگیر عصر جدید را شگفتزده کرد و حالا تا مرحله انتخاب مردمی نیمهنهایی بالا آمده است.
راز سعید
همه دوست دارند بدانند چطور و چگونه؟ شعبدهباز، اما لو نمیدهد. او شنیده که میگویند: «همه برای دانستن راز بهت التماس میکنند، ولی همچین که رازت را بهشون لو دادی دیگه براشون ارزش نداری.» برای فتحیروشن هم همین اتفاق در حال رخ دادن است. بعد از حضور فتحیروشن در برنامه و تحسین او، بسیاری دست به کار شدند تا حقهها و ترفندهای او را شناسایی و این شرکتکننده را نه یک ذهنخوان بلکه یک شعبدهباز معرفی کنند که از دیگر همصنفیهایش در سایر کشورها تقلید و با چند دستیار و تکنیک مخاطبانش را گیج و انگشت به دهان میکند.
به همین منظور ویدیوهای اجرای او در عصر جدید در فضای مجازی منتشر، با سرعت آهسته بازبینی و تحلیل شد. شاید نمونههایش را دیده و فهمیده باشید که سعید از کمک دستیارانی که در دکور یا جایی میان تماشاگران مخفی هستند بهره میبرد. برای مثال ظاهرا در قمستی از برنامه که او با چشمان بسته از امین حیایی میخواهد رنگهایی را انتخاب و با آنها لباس او را روی بوم نقاشی رنگ بزند برای هر رنگی که حیایی برمیدارد نشانهای مثل صدای موسیقی، صدای سرفه همکار و... وجود دارد که در نهایت به او برای آنچه در ظاهر ذهنخوانی مینماید مدد میرساند.
بالاخره مچت را میگیریم
فتحیروشن یکشنبهشب نخستین شرکتکننده قسمت سوم عصر جدید بود و با اینکه در این مدت حرف و حدیثهای زیادی درباره جزئیات اجرای او زده میشود، باز توانست تماشاگران، هیات داوران و علیخانی را شگفتزده کند و چهار رای مثبت را برای رسیدن به فینال آن شب و در نهایت صعود به مرحله رای مردمی به دست آورد. داوران پس از اجرای او گفتند که لو دادن تکنیکهای این شرکتکننده را فهمیدهاند، اما مادامی که او شگفتی تازهای برایشان دارد ترجیح میدهند از اجرایش لذت ببرند و او را در عصر جدیدحفظ کنند.
رویا نونهالی از توانایی بازیگری این شرکتکننده گفت: «یکی از ملزومات بازیگری تخیل است. وقتی تخیل را یاد میگیری و به گستره رازآلودش پی میبری به درد کل زندگیات میخورد. فکر میکنم شما به ساحت تخیل ره بردی و تمام استفادهات از این محدوده است و برای من که بازیگرم این شکل از تخیل کردن غبطهبرانگیز است.»
آریا عظیمینژاد هم گفت: «شروع نمایش و فضاسازیاش بینظیر بود. اینکه نمیتوانیم بفهمیم چه جوری کلک میخوریم عصبیمان میکند. خیلیها در خیابان به من میگویند میخواهید بدانید سعید چه کار کرد؟ و من میگویم خیر!»
امین حیایی از دیگر داوران برنامه عصر جدید هم در مورد اجرای او ادامه داد: «هربار ایدههای تازه و شگفتانه برایمان دارد، کارش دقیق است و لذت میبریم.»
بشیر حسینی هم نظر جالبی داد: «در اجرای شما اتفاقی که میافتد این است که با تمام شدن اجرا، بازی تمام نمیشود. در ذهن ما ادامه دارد. الان در دنیایی زندگی میکنیم که با تمام شدن اجرایتان بلافاصله و حتی از لج کل حقهها و تکنیکهای شما را لو میدهند. من حقیقتا میدانم در اجراهای قبلی شما چه کردی، اما باز هم که چک میکنم میبینم چقدر اجرا خوب بوده. به نظرم شما سختترین اتفاق را روی صحنه داری، چون جدیترین داوری دقیقا روی اجرای سعید فتحیروشن است. بالاخره یک روز مچت را میگیریم!»
احسان علیخانی هم اضافه کرد: «لذت تماشای شعبده بیشتر از کشف شعبده است. ما غرق در اجرا میشویم. مثل آواز. ما کمتر از یک خواننده در مورد شیوه تحریر زدنش میپرسیم. بسیاری به من و شبکه زنگ میزنند و میخواهند بدانند سعید چگونه این کار را انجام میدهد یا میخواهند برایشان پیشبینی کند، اما باور کنید سعید ساحر و رمال نیست بلکه یکسری بازی جذاب بلد است که بهخوبی اجرا میکند.»
معما چو حل گشت آسان شود
با تمام آنچه میتوانیم از ترفندهای سعید فتحیروشن بدانیم و او و شعبدههایش را رمزگشایی کنیم، نمیتوانیم منکر آن باشیم که این شرکتکننده کار خود را کمنقص و تماشایی انجام میدهد. او نه ادعای جادوگری دارد و نه مخاطب آنقدر ساده است که او را فراانسان بداند. او کسی است که سالها بر این حرفه - هنر تمرکز کرده و توانسته است از پس شناسایی پیچ و خمهای آن، ضمن تسلط بر اجرا، نبض مخاطب را در دست بگیرد. در این میان تکنیکهای بازیگری و کمی روانشناسی دانستن به او کمک شایانی میکند. پس دانستن ترفندهای این شرکتکننده شاید بتواند بیننده را کمی آرام کند، اما باز خللی در کارش ایجاد نمیکند. دست کم تا اینجای کار نتوانسته او را متوقف کند.
فتحیروشن، اما باید در دنیای ارتباطات که در چشم بههمزدنی دستش برای مخاطب رو میشود، حسابی حواسش به جلو زدن از تماشاگرش باشد و هر بار بتواند او را با آنکه میداند در حال گول خوردن است، در این بازی شیرین شرکت دهد. البته همین که او چنان ذهن مخاطب را درگیر میکند که او و دیگران را به تکاپو برای باز کردن مشتش وامیدارد نشان از موفقیت این شرکتکننده تا اینجای کار دارد.
دیوید کاپرفیلد چگونه از دیوار چین رد شد؟
دیوید کاپرفیلد، تردست مشهور جهانی که یکی از مهمترین و شاید بزرگترین شعبده جهان یعنی رد شدن از دیوار چین را در کارنامه دارد هم حدودا 20 سال پس از رقم زدن این اتفاق رازش فاش شد. راز او را دیگر شعبدهبازان فهمیدند و حتی مستندی از مهمترین شعبدههای جهان ساخته شد و در آن سازوکار بسیاری از شعبدهبازیهای معروف مثل رد شدن از جسم سخت، نصف کردن بدن انسان و... مو به مو به نمایش درآمد.
برای دانستن او کمی دقت کافی است. نمایشی بودن عبور کاپرفیلد از دیوار چین را میتوان از پردهپوشی او دریافت. او تمام عملیات خود را پشت پردههای سفید و زیر تاریک و روشن هنر نورپردازی به انجام میرساند. دستیاران هم نقش مهمی دارند و در هرچه طبیعیتر جلوه دادن مراحل این شعبده تلاش میکنند. ظاهرا کاپرفیلد با ترفندی و از طریق پلکانی که برای بالا رفتن به سمت دیوار استفاده میکند از اینسوی دیوار به آنسو منتقل میشود، او که کف پلکان مخفی شده در بزنگاه خود را در بخشهای تاریک پشت پرده به دیوار میچسباند و بازی خروج از آن را با سایهاش بهخوبی ایفا میکند.
آن زمانی که در مرحله پیشتر از آن نیز کسی ادای تقلا کردن برای خروج از دیوار را درمیآورد، در واقع خبری از کاپرفیلد نیست بلکه این دستان مستتر در پرده دستیاران اوست که حس تقلا را به تماشاگر شگفتزده القا میکند. نکته مثبت دیگر عمل این شعبدهباز که به باورپذیری کار او کمک میکند، غیرممکن بودن آن مطابق با عقل است. او لقمه بزرگی برمیدارد و همین برایش کارکرد زیادی دارد. بیخود نیست که میگویند دروغ هرچقدر بزرگتر باشد، باورپذیریاش آسانتر است. در شعبدهبازی هم هر چقدر شعبده از ذهن دورتر و دشوارتر بنماید علاوهبر چالشآفرینی برای شعبدهباز به او برگ برندهای برای قدرتنمایی بیشتر و سادهتر بازی گرفتن ذهن تماشاگر میدهد.
کلمات کلیدی: